نقد و بررسی
کتاب از پشت پنجره پرتقالمعرفی کتاب از پشت پنجره
«از پشت پنجره» نوشتهی لیزا تامپسون رمانی برای نوجوانان است. این رمان، ماجرای پسری منزوی به اسم متیو را روایت میکند که عادتش نگاه کردن به زندگی از پشت پنجره است.
متیو کوربین از یک اختلال وسواس فکری _ عملی شدید رنج میبرد. متیو با دنیای بیرون ارتباطی ندارد و فقط از پشت پنجرهی اتاقش همهچیز را تحتنظر دارد. او هفتهها است که به مدرسه نمیرود. او همیشه از دستکش استفاده میکند تا از میکروبها دور باشد، مدام دستهایش را میشوید و به همین خاطر دستهایش ترک خوردهاند و خونریزی میکنند. او به کسی اجازهی ورود به اتاقش را نمیدهد. متیو حتی اتاقش را هم ترک نمیکند و برای وقت گذرانی، زندگی روزمره و رفت و آمد همسایهها را از پنجرهی اتاقش تماشا میکند. او عادت دارد که همهچیز را در دفتری با دقت یادداشت کند و نکات سادهای در مورد عادتهای همسایهها بنویسد. یک روز کودکی که در همسایگی او زندگی میکند، مفقود میشود. متیو آخرین کسی بوده که او را زنده دیده است. این اتفاق، متیو را در مرکز این ماجرا و معما قرار میدهد. همهی همسایهها به او مظنون میشوند. میتو کلید کشف این معما را نجات جان کودک میداند، اما این کار به معنای افشای اسرار خودش و نیازمند بیرون رفتن از خانه است. متیو اکنون ناچار است برای نجات جان کودک گمشده، محیط امن خود را ترک کند.
وسواس جبری، اختلالی نسبتا شایع است که در ادبیات کمتر به آن پرداخته شده است. طبق آماری که در متن داستان ذکر شده از هر سه هزار نفر، بیست نفر به آن مبتلا هستند. بنابراین شناخت این نوع اختلال لازم و ضروری است. نویسنده این اختلال را به عنوان زمینهی داستانش در نظر گرفته و شخصبتپردازی را بر همین مبنا قرار داده است. ناظر بودن شخصیت هر چند از دور و از پشت پنجره، او را در جریان زندگی دیگران قرار میدهد. نویسنده این ماجرا را دراماتیک کرده و داستان را به سمتی برده که پای مرگ و زندگی در میان باشد. بنابراین قهرمان منزوی ناچار است که انزوایش را رها کند و پا به درون جمع و اجتماع بگذارد. مخاطب با درک این اختلال رفتار نامتعارف شخصیت را درک میکند و با او همدل و همراه میشود و جهان را از زاویهی دید او میبیند. نویسنده با افزودن یک معما و راز یعنی گم شدن کودک همسایه، روند داستان را جذابتر کرده است.
«از پشت پنجره» داستانی با مضمونی تازه دربارهی انزوا و وسواس است که با خلاقیت به این موضوع پرداخته بهطوری که خوانندگان نوجوان با متیو شخصیت اصلی رمان همدل و همراه میشوند.
متیو کوربین از یک اختلال وسواس فکری _ عملی شدید رنج میبرد. متیو با دنیای بیرون ارتباطی ندارد و فقط از پشت پنجرهی اتاقش همهچیز را تحتنظر دارد. او هفتهها است که به مدرسه نمیرود. او همیشه از دستکش استفاده میکند تا از میکروبها دور باشد، مدام دستهایش را میشوید و به همین خاطر دستهایش ترک خوردهاند و خونریزی میکنند. او به کسی اجازهی ورود به اتاقش را نمیدهد. متیو حتی اتاقش را هم ترک نمیکند و برای وقت گذرانی، زندگی روزمره و رفت و آمد همسایهها را از پنجرهی اتاقش تماشا میکند. او عادت دارد که همهچیز را در دفتری با دقت یادداشت کند و نکات سادهای در مورد عادتهای همسایهها بنویسد. یک روز کودکی که در همسایگی او زندگی میکند، مفقود میشود. متیو آخرین کسی بوده که او را زنده دیده است. این اتفاق، متیو را در مرکز این ماجرا و معما قرار میدهد. همهی همسایهها به او مظنون میشوند. میتو کلید کشف این معما را نجات جان کودک میداند، اما این کار به معنای افشای اسرار خودش و نیازمند بیرون رفتن از خانه است. متیو اکنون ناچار است برای نجات جان کودک گمشده، محیط امن خود را ترک کند.
وسواس جبری، اختلالی نسبتا شایع است که در ادبیات کمتر به آن پرداخته شده است. طبق آماری که در متن داستان ذکر شده از هر سه هزار نفر، بیست نفر به آن مبتلا هستند. بنابراین شناخت این نوع اختلال لازم و ضروری است. نویسنده این اختلال را به عنوان زمینهی داستانش در نظر گرفته و شخصبتپردازی را بر همین مبنا قرار داده است. ناظر بودن شخصیت هر چند از دور و از پشت پنجره، او را در جریان زندگی دیگران قرار میدهد. نویسنده این ماجرا را دراماتیک کرده و داستان را به سمتی برده که پای مرگ و زندگی در میان باشد. بنابراین قهرمان منزوی ناچار است که انزوایش را رها کند و پا به درون جمع و اجتماع بگذارد. مخاطب با درک این اختلال رفتار نامتعارف شخصیت را درک میکند و با او همدل و همراه میشود و جهان را از زاویهی دید او میبیند. نویسنده با افزودن یک معما و راز یعنی گم شدن کودک همسایه، روند داستان را جذابتر کرده است.
«از پشت پنجره» داستانی با مضمونی تازه دربارهی انزوا و وسواس است که با خلاقیت به این موضوع پرداخته بهطوری که خوانندگان نوجوان با متیو شخصیت اصلی رمان همدل و همراه میشوند.
0دیدگاه