نقد و بررسی
کتاب آخرین بچه های زمین 2 (رژه ی هیولاها) پرتقالمعرفی کتاب آخرین بچه های زمین 2
«رژهی هیولاها» نوشتهی مکس برلیر جلد دوم از مجموعه داستانهای «آخرین بچههای زمین» و مناسب مخاطبان نوجوان است. این مجموعه دربارهی جنگ میان گروهی از نوجوانان با موجودات و هیولاهایی عجیب و بسیار بزرگ است.
داستان «آخرین بچههای زمین» داستان پسری معمولی و یتیم به نام جک است که به یک قهرمان تبدیل میشود. جک 13 ساله است و از وقتی که به شهر ویکفیلد آمده، بین خانوادههای متعددی که قصد سرپرستی او را داشتهاند، جابهجا شده است. او در این شهر، زندگی آرام و تقریبا بدون حادثهای را میگذراند تا اینکه ماجراهایی غیرمنتظره و هولناک رخ میدهد؛ هیولاهای غولپیکر و زامبی به شهر هجوم میآورند که به انسانها حمله میکنند و اگر آنها را گاز بگیرند، آنها به زامبی تبدیل میشوند. پس از حملهی هیولاهایی شرور به کرهی زمین که تمامی انسانها را نابود میکنند. جک به همراه دوستانش «کوئینت»، «ژوئن» و «دیرک» از دست آنها جان سالم به در میبرند. این چهار دوست صمیمی با کمک هم در برابر هیولاها یعنی «رزوچ» و «ترال» مقاومت میکنند و آنها را شکست میدهند. آنها، تنها بازماندهی انسانها، بر روی زمین هستند. آنها خود را قهرمانان بعد از پایان دنیا مینامند. قهرمانهایی که باید ماجراجویی کنند.
داستان با پیشنهاد جالب کوئینت، برای خلق رسالهی هیولاها، آغاز میشود؛ کتابی مختصر، مصور و جامع که با جزئیات به شرح هزاران هیولا و موجود افسانهای میپردازد. جک، ژوئن و دیرک، از این پیشنهاد استقبال میکنند و ماجراجویی جدید خود را شروع میکنند. آنها برای نگارش این رساله، به اطلاعات زیادی دربارهی هر یک از هیولاها نیاز دارند؛ نقاط قوت و ضعف، محل زندگی، محل غذا خوردن، سرگرمیها و چیزهایی از این دست. علاوه بر این موارد، آنها باید تصویری از هیولاها نیز ضمیمهی کتاب کنند.
در جلد دوم این مجموعه، رژهی هیولاها، جک و دوستانش موفق شدهاند هیولای بزرگی را شکست بدهند و بعد از آن خودشان را قهرمان میدانند. تعداد زامبیها روز به روز کمتر میشود. آن¬ها در حال ناپدید شدن هستند و این خبر خوبی¬ست، چون زامبیها از مغز انسان¬های زنده تغذیه می¬کنند! ولی این موضوع معمولی و بیاهمیت، چیز مشکوکی به نظر می¬رسد. چه کسی و برای چه هدف شومی زامبیها را احضار می¬کند؟ هیچ¬کس نمیداند. قطعا اتفاقات بدی در حال رخ دادن است.
«آخرین بچههای زمین؛ رژهی هیولاها» ادامهی ماجراهای جک و دوستانش است؛ داستانی پر از تعلیق، مهیج و سرگرمکننده که مخاطبان نوجوان با شخصیتهای آن همراه میشوند و از ماجراجوییهای آنها لذت میبرند.
داستان «آخرین بچههای زمین» داستان پسری معمولی و یتیم به نام جک است که به یک قهرمان تبدیل میشود. جک 13 ساله است و از وقتی که به شهر ویکفیلد آمده، بین خانوادههای متعددی که قصد سرپرستی او را داشتهاند، جابهجا شده است. او در این شهر، زندگی آرام و تقریبا بدون حادثهای را میگذراند تا اینکه ماجراهایی غیرمنتظره و هولناک رخ میدهد؛ هیولاهای غولپیکر و زامبی به شهر هجوم میآورند که به انسانها حمله میکنند و اگر آنها را گاز بگیرند، آنها به زامبی تبدیل میشوند. پس از حملهی هیولاهایی شرور به کرهی زمین که تمامی انسانها را نابود میکنند. جک به همراه دوستانش «کوئینت»، «ژوئن» و «دیرک» از دست آنها جان سالم به در میبرند. این چهار دوست صمیمی با کمک هم در برابر هیولاها یعنی «رزوچ» و «ترال» مقاومت میکنند و آنها را شکست میدهند. آنها، تنها بازماندهی انسانها، بر روی زمین هستند. آنها خود را قهرمانان بعد از پایان دنیا مینامند. قهرمانهایی که باید ماجراجویی کنند.
داستان با پیشنهاد جالب کوئینت، برای خلق رسالهی هیولاها، آغاز میشود؛ کتابی مختصر، مصور و جامع که با جزئیات به شرح هزاران هیولا و موجود افسانهای میپردازد. جک، ژوئن و دیرک، از این پیشنهاد استقبال میکنند و ماجراجویی جدید خود را شروع میکنند. آنها برای نگارش این رساله، به اطلاعات زیادی دربارهی هر یک از هیولاها نیاز دارند؛ نقاط قوت و ضعف، محل زندگی، محل غذا خوردن، سرگرمیها و چیزهایی از این دست. علاوه بر این موارد، آنها باید تصویری از هیولاها نیز ضمیمهی کتاب کنند.
در جلد دوم این مجموعه، رژهی هیولاها، جک و دوستانش موفق شدهاند هیولای بزرگی را شکست بدهند و بعد از آن خودشان را قهرمان میدانند. تعداد زامبیها روز به روز کمتر میشود. آن¬ها در حال ناپدید شدن هستند و این خبر خوبی¬ست، چون زامبیها از مغز انسان¬های زنده تغذیه می¬کنند! ولی این موضوع معمولی و بیاهمیت، چیز مشکوکی به نظر می¬رسد. چه کسی و برای چه هدف شومی زامبیها را احضار می¬کند؟ هیچ¬کس نمیداند. قطعا اتفاقات بدی در حال رخ دادن است.
«آخرین بچههای زمین؛ رژهی هیولاها» ادامهی ماجراهای جک و دوستانش است؛ داستانی پر از تعلیق، مهیج و سرگرمکننده که مخاطبان نوجوان با شخصیتهای آن همراه میشوند و از ماجراجوییهای آنها لذت میبرند.
0دیدگاه